جمعه

رادیو بی بی سی و انقلاب ایران


در آشوب های انقلاب ، سخنان خمینی بلافاصله توسط  رادیو بی بی سی فارسی برای مردم ایران مخابره می شد و تقریباً تمامی مردم به آن گوش می کردند. دو سال بعد از سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران و روی کار آمدن جمهوری اسلامی ، جان دان ، رئیس وقت بخش فارسی بی بی سی ، در یک جلسه سخنرانی در "ایران سوسایتی"  صحبت جالبی در ارتباط با نقش برجسته و کارساز بی بی سی فارسی در دو رویداد تاریخی مهم ایران معاصر ، که هرکدام منجر به سقوط حکومت های رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی گردیده بودند کرد. به گفته او رادیوی بی بی سی فارسی توانسته بود در جریان تحولات 20 شهریور 1320 و 22 بهمن 1357 نقشی کلیدی را در کنار جریانات تعیین کننده دیگر ایفا نماید. [البته وي  نقش بي بي سي در كودتاي 28 مرداد را از قلم انداخته است.] اگرچه به طور کلی در بخش فارسی دقت زیاد بود که چنین بهانه هایی را به دست منتقدان و به ویژه مقامات دولت شاهنشاهی ندهند ، ولی قرائت اطلاعیه ای از سوی خمینی که مردم را به شرکت در تظاهرات علیه دولت دعوت می کرد، یعنی آگاهی دادن به مردم برای شرکت در یک حرکت اعتراضی که می بایست در آینده صورت گیرد ، بر خلاف تمام موازین خبری، حد اقل یک بار در بی بی سی فارسی صورت گرفت. آنچه مسائل را برای مقامات داخلی در ایران بغرنج و تحریک آمیز می کرد ، اصل خبرها یا گزارشاتی که در ارتباط با ایران خوانده می شد نبود ، بلکه تکیه ویژه مجریان برنامه ها و نحوه بیان آنها در انتقال ، مسائلی بود که در برخی از اوقات می توانست مفهوم خبر را عوض کند و یک موضوع ساده را به یک جریان تحریک آمیز تبدیل سازد. خبرها هنگامی که به فارسی ترجمه می شدند و توسط کسانی که دارای نظریات خاص سیاسی بودند قرائت می گردید. آن وقت مفهوم خبر به طور غیر قابل قبولی تغییر می کرد. پرویز راجی ، سفیر وقت ایران در لندن به وزارت خارجه بریتانیا در مورد پوشش خبری بی بی سی فارسی شکایت می کرد. ویلیام شوکراس در کتاب "آخرین سفر شاه" می نویسد: « تقریباً همه مردم به برنامه رادیو بی بی سی گوش می دادند و بی بی سی آخرین گفتار های آیت ا... خمینی را پخش می کرد.  شاه شخصاً کوشیده است تا گفتارهای بی بی سی را متوقف کند.» اکبر رفسنجانی اعتراف می کند: « خبرهایی که بی‌بی‌سی می‌داد به ضرر رژیم شاه بود و خیلی وقت‌ها این اخبار به درد ما می‌خورد.»[1] مهدی کروبی در 27 اسفند 88 گفت: « از قدیم گفته اند دوست نادان از دشمن دانا خطرناک تر است. نه ما وابسته به بیگانه ایم نه شما. اما اتفاقاً این شمايید که با این عملکرد آب به آسیاب دشمن می ریزید... در زمان انقلاب که بی بی سی اخبار را انتشار می داد و به گونه ای به پیشبرد انقلاب کمک می کرد اشکالی نداشت اما حالا انتشار اخبار اشکال دارد؟ اگر این گونه استدلال شود پس باید حق را به شاه داد که می گفت: انقلاب را بی بی سی راه انداخت.»  [شاه در روزهای پایانی سلطنتش گفت: اگر ریش خمینی را بزنید خواهید دید که روی چانه اش نوشته شده است: "محصول انگلستان".]  روح ا... خمینی اعلامیه هایش را از طریق رادیو بی بی سی قرائت می کرد و این اعلامیه ها توسط مردم روی نوارهای کاست ضبط و تکثیر می شد. ملت ایران هیچ گاه نشان دادن چهره خمینی در کره ماه به مردم(!) توسط بی بی سی را فراموش نخواهد نمودامام جمعه قم (حجت الاسلام اعرافي) با فراموش كردن خاستگاه و پيشينه آشكار امام راحلش اخيراً با وقاحتي حيرت انگيز "تشيع منفك از انقلاب اسلامي" را "تشيع انگليسي" ناميده است! بر اين اساس ، دين خداوند به مدت يك هزار و چهارصد سال يك دين انگليسي بوده تا اين كه امام خميني سرانجام تشريف آورده و تشيع اصيل را  كشف و معرفي فرموده اند! عجيب نيست كه برخي از اينها در محافل خصوصي ، امام راحلشان را امام زمان مي خوانند كه ظهور كرد و رفت! رهبر کنونی جمهوری اسلامی نيز با اشاره به مبلغان تشیع سنتی می گوید:« از آن طرف هم یک عده مزدور را به راه بیاندازند که برای این آتش هیمه فراهم کنند. بنزین روی آتش بریزند؛ که می‌بینید ، می شنوید ، یا خبر دارید. وسائل ارتباط جمعی و رسانه در اختیار اینها می گذارند. در کجا؟ در آمریکا ، در کجا؟ در لندن. آن تشیّعی که از لندن و از آمریکا بخواهد برای دنیا پخش بشود،آن تشیّع به درد شیعه نمی خورد.» پس چطور تشیع منحرفي كه 36 سال پیش از لندن پخش مي شد به درد خورد؟!!... استعمارگران 36 سال پیش برای نابودی تشیع و مهد آن ایران ، جمهوري اسلامي را بر سر کار آوردند و حال که این نظام وظیفه اش را به نحو احسن انجام داده و تاریخ مصرفش به اتمام رسیده و اکنون تنها راه تضمین بقای خود در برابر اراده استعمارگران را دستیابی به تسلیحات اتمی می بیند  و استعمارگران نیز به سبب فضايح این رژیم و ارتداد عامه شیعیان ، دیگر از تشیع احساس خطر چندانی نکرده و برنامه دارند که سلفی های تکفیری را برای "محو باقیمانده آثار تشیع و تجزیه کشور" به سوی ایران روانه کنند ، از تبلیغ تشیع راستین که مشروعیت ولایت فقیه و جمهوری اسلامی را زیر سؤال می برد ممانعت نمی نمایند زيرا سقوط رژيمي كه از "خطوط قرمز" ايشان عبور كرده است را تسريع مي كند.
  انگلستان پس از کودتای 28 مرداد به همراه آمریکا  در سال 1954  قراردادی 25 ساله با ایران منعقد کردند که در سال 1979 (1358 خورشیدی) خاتمه می یافت. شاه ایران در سال 1973 گفت: « ما مدتی است که در حال مذاکره با کمپانی های نفتی بوده ایم و من اکنون به کلیات موضوع اشاره می کنم. در قرارداد 1954ما قید شده بود که کمپانی های نفتی منافع ایران را به بهترین وجه حفظ خواهند کرد اما ما دلایل کافی داریم که این کار انجام نشده است. آنها چاههای نفت ما را نه بازیافت مجدد کرده اند و نه به آنها گاز تزریق کرده اند.  و ما شش سال دیگر یعنی سال 1979 این قرار داد را دیگر به هیچ وجه تمدید نخواهیم کرد. اکنون دو امکان وجود دارد: یک امکان این که تا شش سال دیگر کمپانی ها به کارشان  ادامه دهند به شرطی که درآمدی که از هر بشکه نفت به ما می رسد کمتر از کشورهای منطقه نباشد و ظرفیت تولید ما به 8 میلیون بشکه برسد. امکان دیگر این که  قرارداد تا سال 1979 خاتمه پیدا خواهد کرد و این شرکتها مانند دیگر مشتریان باید بیایند براي خريد آن در صف بايستند.»  بدین ترتیب سیاستمداران غربی نیازمند ترتیبات جدیدی بودند که با ایجاد انقلاب در ایران شکل گرفت. اسدا... علم ، وزیر دربار پهلوی ، در سال 1355 در خاطرات خود با اطمینان نوشت: « رژیم سلطنتی در ایران تا دو سال دیگر سقوط خواهد کرد.»  آیا عَلَم غیب می دانست یا از قصد و برنامه سیاستمداران غربی آگاه شده بود؟ پس از پیروزی انقلاب ، دولت های غربی به مدت بیست سال نفت بشکه ای 36 دلار را به قیمت 8 تا 12 دلار خریداری نمودند.آنها در نتیجه جنگ ایران و عراق و فروش تسلیحات به قیمت گزاف به ایران ، تمامی دلارهای نفتی که در طی سالها به ایران پرداخته بودند را با بهره مضاعف به خزانه های خود بازگردانیدند. . نفت در حقيقت نه "طلاي سياه" بلكه "بلای سیاه" ایران بوده است زیرا خساراتي كه كشور به سبب سياست هاي استعمار متحمل گردیده است سر به صدها برابر ارزش منابع طبیعی آن می زند.
 گذشته از عواید اقتصادی ، بدعت ولایت مطلقه فقیه و انقلاب به اصطلاح اسلامی یک طراحی ماهرانه استعماری برای ریشه کن نمودن دین الهی بود.  بر اساس ثبت تاریخ ، نقش تخریبی انگلستان در دویست سال گذشته در ایران قابل کتمان نمی باشد هر چند که به انحاء گوناگون تلاش کرده تا (با اقداماتی از قبیل انتشار رمان و تولید سریال مبتذل "دايی جان ناپلئون") از حساسیت افکار عمومی جامعه ایرانی معاصر علیه خود بکاهد. هرگاه نورهاي اميدي چون اميركبير و مصدق براي ملت ايران درخشيدن گرفت اين دولت استعماري آن را كور كرد. از اين روست كه ريچارد كوتام ، ايران شناس آمريكايي و محقق علوم سياسي در كتاب "ملي گرايي در ايران" مي نويسد: «هيچ ملتي در دنيا به اندازه ايراني ها از انگليسي ها نفرت ندارد.»  دولت انگلستان که به وسیله نفت ایران (جهت تأمین سوخت نیروی دریایی خود) در دو جنگ جهانی پیروز شده بود و به نفت ایران وابستگی اقتصادی پیدا کرده بود برای انتقام از ایرانیان برای خلع ید خود از صنعت نفت ، سیاه ترین بلای تاریخ را بر سر ملت ایران آورد، اما دور نیست آن روزی که سربازان و سرداران ایرانی حضرت ولی عصر شهر لندن را بگشایند. سالنامه سازمان اطلاعات انگلیس در سال 1995 درباره مصدق نوشت: «خسارتی که وی به انگلستان وارد کرد از خسارتی که هیتلر در جنگ دوم جهانی به انگلستان وارد کرد بزرگتر بود. معترف هستیم که انگلستان در برابر مصدق شکستی بی سابقه را متحمل شد.»
[بر اساس مستندات کتاب "قحطی بزرگ و نسل کشی در ایران 1919-1917" نوشته دکتر محمد قلی مجد ،  در جریان قحطی سالهای 1917 تا 1919 حدود ده میلیون ایرانی كه نيمي از جمعيت كشور را تشكيل مي دادند در اثر گرسنگی و بیماری جان خود را از دست دادند. عامل این قحطی ، خرید و مصادره غلات و مواد غذایی از سوی ارتش انگلیس در ایران و ارسال آن به اروپا  و بستن راه های ورود مواد غذایی به كشور بوده است. سرگرد داناهو ، افسر انگليسي می نویسد: ابتدا تنگه هرمز را بستیم و به مدت پنج سال درآمدی از نفت به دولت ایران ندادیم و سپس راه های ورود غله به ایران را بستیم و غله داخل كشور را نیز به ده برابر قیمت خریداری کردیم تا ایرانیان به قحطی دچار شدند.]
 یحیی رحیم صفوی ، فرمانده پیشین سپاه پاسداران به نقش انگلیسی ها در منطقه چنین اشاره می کند: « آمریکایی ها و صهیونیست ها دو دشمن بزرگ ایران هستند در این سی و چهار سال که از انقلاب اسلامی می گذرد. البته اسرائیلی ها و انگلیسی ها خیلی  خبیث تر هستند. یعنی در خیلی از جاها انگلیسی ها به آمریکایی‌ها خط می دهند. سابقه تاریخی انگلیس در ارتباط با ایران ، عراق، افغانستان دارد و این منطقه دست انگلیسی هاست. آنها بسیار پیچیده عمل می کنند و بعضی وقتها عقل آمریکایی ها را اینها بدست می گیرند.»