جمعه

مسيح دجال در روايات اهل سنت


 اخذ شده از كتاب: "خلاصة المقال في المسيح الدجال"، شيخ محمود الغرباوي ، نشر دارالکتاب العربی ، قاهره (منبع اهل سنت). روايات مربوط به دجال بيشتر در منابع اهل تسنن نقل شده است اما باید توجه داشت که برخی از روایات اهل تسنن در باب دجال به سبب ورود جعلیات اهل کتاب به این منابع ، صحیح و قابل اعتماد و استناد نیستند ، اما در کتاب فوق احادیثی  گرد آمده است که با روایات تشیع سازگاری دارد. [توضیحات داخل کروشه ها (غیر از منابع) از مترجم است.]
دجال در رأس قرن ظهور می کند؛ « فإذا كان رأس المائة خرج الدّجال» [المهدي المنتظر: منصور عبدالحكيم، ص215]  [انقلاب ایران در سال 1400 قمری رخ داد.] از آیات مقارن ظهور او ، ظهور ستاره دنباله دار است [فتنة مسيح دجال: سيف صلاح الدين، ص27]  دجال مردي عظيم الجثه است و پيشانی پهن و سر بزرگی چون شاخه درخت دارد؛ «كأن رأسه أغصان شجرة» [في لفظ الطبراني]  سر و صورت او به سر و صورت ماري بزرگ شباهت دارد؛ «كأن رأسه أصلة و هي الحية العظيمة» [رَوي ابن ابي شيبه و الطبراني في الكبير عن النّبي(ص)]  ابن ابي شيبه و طبراني در كبير از رسول خدا(ص) روايت كرده اند كه: «أما المسيح الضلالة... و فيه أجلي الجبهه عريض المنخر فيه اندفاء»؛ مسيح ضلالت داراي بينی پهن و خميده است. دست هایی ضخیم دارد. یک دستش اندكي از دیگری درازتر است [فتح الباري: ج13، ص92]  دارای پوستی بسیار سفید است [احمد و الطبرانی عن ابن عباس]  از نشانه هاي پيش از ظهور دجال ، فراموشي ذكر اوست در ميان مردم و بر منابر وعظ [رَوي عبدالله بن احمد بن حنبل]  در حديث مسلم است از نواس بن سمعان كه رسول خدا(ص) فرمود: «انّه شاب قَطَط»  نووي مي گويد: «انّه شاب قَطَط»...أي: شديد جعودة الشعر مباعد للجعودة المحبوبة [شرح مسلم للنووي: ج18،ص65] كه اشاره است به شعرسرايي دجال براي محبوبه اش. [در این رابطه در مطلب "درباره ديوان اشعار خميني" توضیح بیشتری ارائه شده است.]
« هو من اولاد شِق الكاهن المشهور... و كانت أمه جنية عشقت أباه فأولدها شقاً و كانت الشياطين تعمل له الأعاجب... و لقبه المسيح. او (دجال) از اولاد يك كاهن مشهور است... و مادر او زني است جنّي كه عاشق پدر او مي گردد و شياطين براي او كارهای خارق العاده مي كنند... و لقب او مسيح است[روح الله]» [الإشاعة: ص217]
دجال دارای قدرتی عجیب برای پوشانیدن حق با باطل است. فتنه دجال به قدري بزرگ است كه عقول‌ را مدهوش و افكار را متحيّر ساخته و سرعت عمل او به ضعفا اجازه تأمل در حقیقت حال او و خوارقش را نمی دهد [شرح صحيح مسلم للنووي: ج18، ص59]  دجال به سبب حضور همواره شیطان در کنارش ، ظاهری بسیار فریبنده دارد. شیطان محبت دجال را در قلوب مستعد می افکند و از این رو بیشتر مردم متابع او شده و دچار بدبختی می گردند. مسيح دجال که خطرناك ترين دجالان بوده و در فنون سحر و تسخیر جن بسیار ماهر است ، دعوي ربوبيت و الوهيت كرده و خوارقی ظاهر می کند که بدان مردم را از توحید منحرف کرده و از دين باز می گرداند. این خوارق حقیقی نیست بلکه تخیلاتی است که با سحر به نظر مردم می آورد و خدا می آزماید بدان بندگانش را ؛ بسیاری را بدان گمراه ساخته و بسیاری را بدان هدایت می فرماید و آن را حجتی بر کافرین و منافقین قرار می دهد. خداوند با او شیاطینی برانگیزد که برای او کارهای شگفت انگیزمی کنند و با مردم سخن می گویند و همراه اوست فتنه ای عظیم ، تا خدا بدان حق [روح و حقیقت مذهب تشیع] را آشکارسازد و بر باطل [تشیع عوام زده و صفوی] خط بطلان کشد. سپس او را فضیحت فرماید [با جام زهر؟!] و عجز او را به خلق بنماید. [شرح النووي لمسلم: ج18] ساكنان صحرا و كوهستانها از ميان باديه نشينان و ترك ها و كردها و... كه از علماء دور بوده و قادر به تميز حق از باطل نيستند بيشترين كساني هستند كه خوارق دجال را تصديق مي كنند. [الإشاعه: ص126]  دجال با مخاريق خود مردم را به شرك و كفر دعوت مي كند و اهل فسوق و صاحبان دلهاي فاسد و ظلماني و همچنين ضعفاء العقول از او متابعت مي كنند. [دجال که تظاهر به دین و ایمان می نماید عمدتاً ظاهربینانی را می فریبد که از دین ، تنها مناسک ظاهری را می شناسند و از حقیقت دین و ایمان کم بهره اند. افرادی که به عنوان مثال ظاهراً به نماز می ایستند اما در نماز کوچکترین توجهی به خداوند ندارند و آنان از ارتکاب انواع گناهان بزرگ چون رباخواری و ظلم و اجحاف به مردم و... رویگردان نیستند. آنها برای معصومان مجالس عزاداری برپا می کنند اما نمی دانند که ایشان برای چه هدفی خود را فدا کردند. دین و دینداری ظاهری مورد نظر خداوند نمی باشد و از دلایل وقوع فتنه سهمگین دجال ، تمایز دینداران خالص و حقیقی از دینداران ظاهری است و این همان دلیلی است به سبب آن راه برای "اصحاب سقیفه" باز شد تا با زیر پا نهادن وصیت پیامبر خدا ، کرسی خلافت را پس از آن حضرت تصرف کنند.] 
خداوند با دجال شياطيني از میان جنّیان از مشارق و مغارب زمين برانگيزد كه به او مي گويند: هرچه مي خواهي از ما بخواه، پس به ايشان گويد: برويد و به مردم بگوييد كه من پروردگار ايشان هستم و با بهشت و دوزخم آمده ام. پس شیاطین نزد مردم مي روند و به صورت پدر و مادر و خواهر و برادر و دوستان از دنیا رفته آنان در خواب ظاهر شده و آنان را به متابعت دجال فرا می خوانند و بر حقانیتش گواهی می دهند. [مترجم شخصاً کسی را می شناخت که در آشوب های انقلاب ایران از مخالفان انقلاب بود اما شبی در خواب ، یکی از بستگان از دنیا رفته اش را دید که او را به متابعت خمینی توصیه نمود و وی از آن پس به جرگه هواداران خمینی پیوست! يكي از محافظان خميني براي تمجيد از وي و بيان كراماتش(به زعم خود)  گقته است:  امام خميني هر جا كه قدم مي نهادند شش جنّ ايشان را همراهي مي كردند!  خاطرنشان می سازد كه سحر و رمالي از بدو تأسیس جمهوری اسلامی در ميان عوامل رژيم رواج فراوان يافت كه گوشه اي از حقايق مربوط به آن با لو رفتن افتضاحات اسفنديار مشايي كه از جن گيران حرفه اي و صاحب نام مي باشد بر ملت ايران آشكار گرديد. هر یک از مسئولان بلندپایه نظام چند جن گیر و رمال حرفه ای با دستمزدهای میلیاردی در استخدام دارند.
برخی از مفسران ، آیه « لَخلقُ السّموات و الأرض أكبر من خلق النّاس وَ لَكِنَّ أَكثرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ؛ آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش مردم بزرگتر است اما بیشتر مردم نمی دانند»[1]  را به ظهور دجّال ناظر دانسته‌اند كه ممکن است به قدرت مسخ توده مردم توسط دجال اشاره داشته باشد که با نیرو و جاذبه شیطانی خود ، شیفتگانش را از ايمان و بندگي خداوند مي كُشد و سپس آنها را به كفر و بندگي خود زنده ساخته و آنها را بر اساس نظام ارزشی باطل خود [ولو در تضاد آشکار با اصول اعتقادی دین] بازآفرینی کرده و از آنها بردگانی گوش به فرمان می سازد ، چنان که در روایت است که: «از خوارق دجال اين است كه بعضي از مؤمنان را مي كُشد و دو نيم مي كند و سپس به آنان مي گويد: برخيز، و آنها زنده بر مي خيزند.» [المسيح الدجال: ص22]  طبراني از سعيد بن مسيب از رافع بن خديج از رسول خدا(ص) روايت مي كند كه آن حضرت پس از نقل برخي مقدمات خروج دجّال گريستند. پس چون درباره علت از ايشان سؤال شد فرمودند: « رحمةُ لِأولئك القوم الأشقياء لأن فيهم المقتصد و فيهم المجتهد؛ به سبب دلسوزي بر اهل شقاوت (اتباع دجال) چرا كه در ميان آنان مقتصد و مجتهد مي بينم.» غالب اتباع دجال چون او کافر شوند. ظهور دجال اولین علامت از علائم کبرای قیامت است که علائم بعدی به فاصله کمی پس از آن ظاهر شوند. دجال  فحشاء، لواط ، خمور و مسکرات [مواد مخدر] و موسیقی را رواج می دهد.  از وجود دجال رایحه ای متعفن و نفرت انگیز بر می خیزد.  دجال قادر نيست به مکه و مدینه وارد شود زیرا این دو شهر توسط ملائکه الهی حراست می شوند. دجال دارای عقده های بسیار پیچیده روانی و شخصیتي مضطرب است که به سبب نقص وجودی و احساس حقارت ، شرّ می آفریند. به نیکی میل نمی کند و آن را دوست ندارد. او بی نهایت خودخواه و خودپرست، سریع الغضب و داراي حياتی مملو از زد و خورد و ستيز ، و در آمد و شد در تاریکی های ظلم و جور است[ ص13منبع].  پایان ترجمه "خلاصة المقال فی المسیح الدجال" اثر محمود الغرباوی.


از دلایل ظهور دجال
از ابن عباس درباره علائم خروج دجال روايت شده است: « چون امر به معروف و نهي از منكر را ترك نمايند ، خون ريزي را سهل شمرند. احكام را ضايع كنند. رباخواری كنند... شراب نوشند... حرير پوشند و جرائم آل فرعون را ظاهر نمايند. پيمان شكنی كنند و براي غير دين (یعنی برای دنيا) تفقه نمايند و مساجد را زينت دهند و دلهايشان را خراب كنند و قطع رحم نمايند ، و قاريان شان زياد گردند و فقيهان كم و حدود الهی را تعطيل كنند و مردان به زنان و زنان به مردان شبيه گردند و مردان به مردان و زنان به زنان كفايت نمايند ، پس دجّال را برانگیزد تا از ایشان انتقام گیرد.» دجال در حين غفلت مردم از دين الهي ظهور مي كند ، گويي كه مردم به جاهليتي آلوده تر و تاريك تر از جاهليت قبل از اسلام بازگشته اند.  همه گير شدن فسادهاي اخلاقي و اجتماعي و ارتكاب معاصي به صورت علني در جامعه ايران پيش از انقلاب مهمترين عامل سلطه دجال ، این بلای سهمگین عمومی بر ملت ايران بوده است. قرآن مجيد مي فرمايد: « چون اراده كنيم مردم شهری را هلاك كنيم بر شمار مترفين(مرفّهان خوشگذران) آن مي افزاييم تا در آن شهر مرتكب فسق و فجور گردند و بدين ترتيب عذاب بر ايشان واجب گردد و آن را در هم فرو كوبيم.»
مکان خروج دجال: «مسيح دجال مردي است با ريشه يهودي كه از سوي مشرق ظهور كند و مردم را به صلاح و استقامت و ايمان بخواند. او سپس دعوي نبوت و پس از آن دعوي الوهيت نمايد.» [ارشادالعباد: ص40] امیرالمؤمنین(ع) مي فرمايد: « بیشتر پیروان دجال زنازاده هستند که لباس بلند می پوشند(عبا؟!) و آنان یهود هستند که لعنت خدا بر ایشان باد.» ابويعلي روايت مي كند: « يخرج الدّجال من يهود أصبهان و معه سبعون ألفا من اليهود عليهم السيجان؛ دجال از ميان يهود اصفهان خروج مي كند و با او هستند هفتاد هزار يهودي طيلسان پوش.» [يهوديان جديدالاسلامي چون حبيب ا... عسگراولادي تازه مسلمان ، محمود احمدي ن‍ژاد (يا سبورجيان به معناي قاري تورات)، اسفنديار رحيم مشايي ، اسد ا... لاجوردي ، مهدوي كني ، مصباح يزدي ، سعيد امامي و...؟]  عبدالرزاق نیز از يحيى بن ابى كثير روايت كرده است که: «بيشتر پيروان دجال ، از يهوديان اصفهان هستند.» طبراني در الأوسط از عمران بن حصين روايت مي كند كه رسول خدا(ص) فرمود: «يخرج الدّجال من قِبَلِ أصبهان؛ دجال از سوي اصفهان خروج مي كند.» از وهب بن منبّه ، به نحو مرفوع از ابن عباس نقل شده كه:  « الدجّال يخرج من المشرق من سجستان».  « فمحل خروجه المشرق جزماً؛ مكان خروج دجال به طور قطع و جزم از مشرق مي باشد.»[الإشاعة: ص231]  مشاهده می شود که روایات ، خروج دجال را از مشرق و به طور مشخص "اصفهان" معرفی می کنند و روایاتی که خروج وی را پس از ظهور امام مهدی (ع) و در ناحیه شامات اعلام می کنند ضعیف بوده و بر اساس اخبار اهل کتاب (خصوصاً یهود) است که وارد کتب اهل سنت شده است.
 دیگر صفات اتباع دجال: رسول خدا(ص) فرمودند: «...و يكون أصحابه و جنوده: المجوس و اليهود و النصاري و هذه الأعاجم من المشركين... و اصحاب الرّبا و أولاد الزّنا؛ ياران و لشگريان او مجوس و يهود و نصاری و غير اعراب از ميان مشركين مي باشند... و نيز رباخواران و زنازادگان» [الإشاعة: ص222]  امیر مؤمنان(ع) مى‏ فرمایند:« هرگاه شیطان برخی افراد را به اعمال زشت  مانند زناکاری ، شرابخواری ، رباخواری و... بکشاند ، عبادت بسیار با خشوع و خضوع را هم محبوب ایشان ‏ساخته و سپس آنها را به قبول ولایت غیر معصومان که به سوى آتش مى‏ کشند و در قیامت یارى نشوند ، مى ‏کشاند.» اتباع دجال شريرترين خلق اند نزد خداي تعالي و ايشان كساني اند كه به دنبال او مي روند و با او در زمين فساد بر انگيزند و مردم را با سحر و خيالات فريفته و گمراه مي سازند. « يخرج الدجّال و معه سبعون الفاً من الحاكة – و هی موضع- علي مقدمته أشعر- أی رجل کثیر الشعر يقول: برو برو»  برو برو کلمة الفارسیة و معناها اسعَ اسعَ. [عن علی کرم الله وجهه ، رواه ابن عدی فی الکامل و الدیلمی] « دجال با خود بهشت و دوزخی دارد؛ بهشتش دوزخ و دوزخش بهشت است» [أخرج احمد به سند صحيح... عن جنادة بن أبي أميه]  رسول خدا(ص) فرمودند: «...و با او دو نهر است؛ نهري را بهشت مي گويد و نهري را آتش. پس كسي كه وارد شود به نهري كه او بهشت مي نامد ، پس او در آتش است و كسي كه وارد شود به نهري كه او آتش مي نامد، در بهشت است.» [روايت احمد از جابر بن عبدالله]  مقصود از بهشت و دوزخ دجال ، بهشت دنيوی است که دجال برای كارگزاران رانت خوارش فراهم مي سازد که پس از مرگ دوزخشان خواهدبود، و دوزخ دنيوی است که برای مظلومان مي سازد كه پس از مرگ بهشتشان خواهد بود.
همچنین در خبر است که در ثلث اول فتنه دجال، ثلث از نزولات آسمانی کاسته گردد. در ثلث دوم فتنه اش، دو ثلث از نزولات آسمانی کاسته گردد و در ثلث سوم فتنه اش ، کل آن.  کاهش منظم میزان نزولات جوی از زمستان 1357 که شعار داده شد:  به کوری چشم شاه، زمستونم بهاره ، تا به امروز  امری کاملاً مشهود است. بنا بر گزارش کارشناسان ، پتانسیل آبی هر ایرانی درسال 1356 درآستانه انقلاب 3400 مترمکعب بوده و در سال 1367 به 2100 و در سال 1386 به 1900 مترمکعب رسیده است و اگر همین روند ادامه پیدا کند طبق پیش بینی ها در سال 1400 به کمتر از 1400 مترمکعب در سال خواهد رسید. بر اساس یک گزارش بین المللی ، با ایجاد تغییرات اقلیمی ، خشکسالی سی ساله ایران آغاز شده است. مسئولان نظام به جای مدیریت منابع آب و بهره وری از آب های سطحی و ممانعت از هدر رفتن آن در سه دهه گذشته ، با ادامه آبیاری و کشاورزی به شیوه سنتی ، احداث بی رویه سدها و به خصوص برداشت غیرمجاز از سفره آبهای زیرزمینی که پس انداز آبی هر منطقه برای دوران خشکسالی است ، فاجعه ای برای ایرانیان رقم زده اند. باید خاطرنشان ساخت که از سال 1347 در وزارت نیرو پیش‌بینی وضعیت امروز و افت منابع آب زیرزمینی شده بود اما طی دهه های اخیر برداشت‌ها به صورت مداوم ادامه داشته است. عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی دولت موسوم به اصلاحات با ابراز نگراني جدي از وضعيت آب در كشور مي گويد: « ما در این سي و پنج شش سال، از 160 میلیارد مترمکعب آب شیرین، بیش از 120 میلیارد مترمکعب را مصرف کردیم. فقط 40 میلیارد مترمکعب مانده است. در یک‌سری شهرها مثل حواشی کویرها، این شهرها را تبدیل به شهرهای مرده کردیم. یعنی هر چقدر بارندگی هم وجود داشته باشد، دیگر آن شهرها قابل احیا نیست و ظرفیت نگهداری آب را ندارد. در واقع ما به خاطر منافع کوتاه‌مدت، همه مسائل درازمدت و زیربنایی کشور را بر هم زدیم. این سیاست‌ها درست نیست. سیاست ماندگاری کشور در راستای حفظ آب‌های کشور است. اگر این روند ادامه پیدا کند، مثل قوم مایا، ما سومین قوم در تاریخ بشر خواهیم بود که به خاطر آب مجبور هستند از بین روند و ناچار هستند مهاجرت کنند. ما تکنولوژی را به کشور وارد کردیم، اما با تکنولوژی، کشور را تخریب کردیم. ما جاده‌ سازی کردیم و اره ‌برقی و لودر آوردیم. یعنی از تکنولوژی در جهت تخریب استفاده کردیم؛ با دستگاه‌های حفار به‌عنوان این‌که کار حفاری را راحت می‌کنند ، افتادیم به جان آب‌های زیرزمینی. در روی زمین ، سدها این کار را کردند و در زیر زمین ، حفارها... ما با سدسازي ، تمام رودخانه هايمان را خشك كرديم. ششصد درياچه روي زميني و زير زميني ايران در حال خشك شدن است.»  اكنون براي آغاز مهار بحران آب در ايران نياز به يكصد و پنجاه ميليارد دلار سرمايه گذاري است.         امیر مؤمنان (ع) مي فرمايد: « دجال به هیچ آبی نمی رسد مگر که در زمین فرو می رود تا روز قیامت.» البته امید است که با ریشه کن شدن نظام دجال و رفع نحوست وجود او از ایران ، خداوند رحمت فرماید و برکت باز دهد. البته فاجعه محدود به بحران كم آبي نبوده و ايرانيان امروز با آب آلوده ، خوراك آلوده ، هواي آلوده ، سوء تغذيه ، فشارهاي عصبي ناشي از استرس و همچنين پارازيت هاي ارسالي براي اختلال در شبكه تلويزيون هاي ماهواره اي دست به گريبانند كه "سونامي سرطان" در ايران را موجب شده است.
[کارشناسان بین المللی می گویند: « کمتر کشوری در جهان محیط زیست خود را مانند ایران تخریب کرده است.»  ایران در بیابان زایی و فرسایش خاک در میان پنج کشور نخست جهان است و هر سال به وسعت جزیره تنب ، خاک از دست می دهد.]
چرا از دجال با عنوان "مسیح دجال" یاد شده است؟  مسیح به معنای "منجی" است و مسیح دجال یعنی "منجی دروغین". دجال به دروغ ادعا می کند که هدفش ، نجات مردم است. ضمناً مسحِ مسیح، برکت الهی داشت اما مسح دجال ، لعنت الهی در پی دارد. از آنجا که شیطان وجود دجال را احاطه و در او حلول کرده است ، تماس با او ، تماس با شیطان است و بوسیدن دست وی ، بوسیدن دست شیطان. دجال را از آن رو "رأس الکفر" خوانده اند که چنان حق را با باطل خود پوشانده و دین الهی را تضعیف نماید که هیچ یک از جلوداران و ائمه کفر پیش از او نکرده باشند و پس از او نیز نکنند. دجال سمبل "پیچیده ترین و خطرناکترین" دشمن خدا و دین او و جامع صفات و شقاوت تمامي دشمنان سرشناس انبياء و اوصياء ، از فرعون و نمرود گرفته تا ابوجهل و ابوسفيان و جبت و طاغوت و معاويه مي باشد. مسيح دجال نماد كل شرّ در ميان اِنس است چنان كه ابليس نماد كل شرّ در ميان جنّ مي باشد.




[1] - غافر:57