جمعه

ادعای "سیادت" خاندان خمینی بر چه اساسی است؟

پسنديده در خاطرات خود همچنين مي نويسد: « دين عليشاه پسری به نام سيد احمد داشت كه بين سالهاي 1240 تا 1250 قمري از كشمير به عتبات نجف و كربلا مسافرت مي كند... و سپس به خمين مي آيد.» در زیرنویس صفحه 8 کتاب خاطرات آیت ا... پسندیده راجع به کلمه شاه بعد از نام دین علی توضیح داده شده است که: « کلمه شاه در اینجا به معنی سیّد می باشد.»  کلمه شاه ، به معنای "سید و آقا"  در منطقه پنجاب به انتهای اسامی اقطاب تصوف افزوده می شده است. نام اکثر جاسوسان حکومت استعماری انگلیسی هندوستان که به عنوان درویش به ایران اعزام شده بودند دارای پسوند شاه بوده است مانند قلندرشاه (مشهور به بابا هندی) و مددعلیشاه که با ادعای کیمیاگری و کرامت ، خود را به دستگاه میرزا یوسف مستوفی الممالک صدراعظم ناصرالدین شاه نزدیک کردند. همچنین مرتضی پسندیده به صراحت اعلام کرد که بالاتر از اسم اجداد خود را در هند نمی تواند به یاد بیاورد ، یعنی شجره نامه ای دالّ بر سید بودن ندارند.  « مرحوم سید شهاب الدین مرعشی نجفی ، از مراجع تقلید و علمای بزرگ شیعه [که به محضر حضرت ولیّ عصر نیز تشرف یافته بود] در شجره نامه شناسی خبره و اهل فن بود و در اوایل کار خمینی در حوزه ، در جلسه درس خود اعلام نمود که خمینی هندی الاصل است و سید و عرب نژاد نیست اما عده ای از طلبه های جوان و شاگردان خمینی به تحریک او به خانه آقای مرعشی و محل درسش حمله نموده و او را تهدید به مرگ و وادار به سکوت نمودند. یک روحانی شیعه هم که مدت ها ساکن هند بود به اسم آقای احمدعلی مصباح در این خصوص پژوهشهایی انجام داده و می گوید: در منطقه شبه قاره هند در بین سیک های هند رسم بوده است که شال هایی به دور سر و کمر خود با رنگ های متنوع از جمله سیاه ، سفید ، سبز و دیگر رنگ ها می بندند و زمانی که پدربزرگ خمینی که از سیک های هندوستان بود و برای انگلیسی ها کار می کرد و برای آنکه راحت تر و آسوده تر بتواند با مسلمانان به ویژه شیعیان معاشرت و در میان ایرانیان نفوذ کند به ظاهر مسلمان شد و نام احمد هندی را برگزید و از آنجا که با شال سیاه بر سر بسته شده به ایران و نجف و کربلا رفت و آمد می کرد و چون در ایران بر سر ناآگاهی عموم مردم ، بستن شال و یا پارچه سیاه بر سر (به صورت عمامه) نشانه سیادت به حساب می آمد برای همین هم به احمد هندی لقب سید داده شد و او را سید احمد هندی نامیدند.» (مقاله دو رهبر، سايت سپيده دم)  يادآور راهكارهاي ارائه شده وزارت مستعمرات بريتانيا به يكي از جاسوسان خود به نام"هامفري" است كه در امپراتوري عثماني به خدمت مشغول بود و "ابن عبدالوهاب" [مؤسس فرقه وهابيت] را يافت و آموزش داد: « بايد عوامل خود را در میان علمای مراكز ديني الأزهر، آستانه و نجف وارد كنيم و آنها باید در لباس علماي اسلام جنایات فراوانی مرتکب شوند تا مردم به علماي دين بدبين شوند. همچنين بايد افراد زيادی را در لباس سیادت و عمامه سبز و سیاه وارد نماييم تا مردم به تدریج به سادات و منسوبین به اهل بیت نيز بدبین شوند.» ]"خاطرات مستر هامفري"[